مشخصات مجاهد شهید ناصر حبشی
محل تولد: آمل
شهيدان سرافراز اشرف
سن: 30
تحصیلات: فوق ديپلم
محل شهادت: اشرف
تاریخ شهادت: 1392
«چه افتخاری بالاتر از اینکه در این مسیر فدا و صداقت شهید و رستگار شوم و در یگان ۷۲ فدایی اشرف و در خاک پاک اشرف شهید شوم». ناصر حبشی
«من اگر کامروا گشتم و خوش دل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند»
مجاهد قهرمان، شهید ناصر حبشی، زادهٴ مردم دلیر آمل، متولد سال۱۳۶۱، از جوانان آگاه و غیرتمندی بود که بهرغم فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، و فراهم بودن زندگی مرفه، برای آزادی عزم کرد و بهراه افتاد. کوه و دشت و مرزهای وطن را پیمود تا به قافلهٴ ایستادگان برای آزادی، به قافلهٴ اشرفیان و مجاهدان پایدار آن بپیوندد. این انتخابی بسیار سخت و ستودنی بود چرا که هنگام پیوستن او به سازمان و ارتش آزادی، در سال ۱۳۸۳، اشرف در قلب توطئههای رژیم و مزدورانش در عراق و همدستان بینالمللی رژیم قرار داشت. ارتش آزادی بیسلاح، عزم پایداری کرده بود. ناصر که پدرش نیز از مجاهدان اشرفی و اکنون در لیبرتی است خودش از شوق پیوستنش به سازمان مجاهدین خلق ایران مینویسد:
«من اگر کامروا گشتم و خوش دل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند»
ناصر پیش از پیوستن هم از فعالترین جوانان بود، اما از ابتدای ورود به اشرف در مسئولیتپذیری و فداکاری نمونه شد. شور و نشاط و سرزندگی او همواره در گفتار و رفتارش به چشم میخورد.
ناصر در جشن اشرف در تاریخ 8بهمن 87 بهمناسبت پیروزی در خروج نام مجاهدین از فهرست اتحادیه اروپا گفت:
«ما مجاهدین اینجا جمع شدیم و خلاصه آخوندها و آخوندها هم بدونند ما یک ذره از این حرف که سرنگونیه هدفمون همون سرنگونیه، یک لحظه کوتاه نمیآییم و تا دینش میایستیم تا دینش زیر سایهٴ رهبری مون. زیر سایهٴ خواهر مریم هستیم و ایستادگی میکنیم تو هر شق، و مطمئن باشه رژیم خمینی، حامیانش مطمئن باشند، مخصوصاً رژیم خمینی، مخصوصاً خامنهای بدونه که ما مجاهدین از این راه و از این هدفمون کوتاه نمیآییم»..
ناصر در جشن پیروزی ملت فلسطین در پذیرفته شدن در سازمان ملل گفت:
«از اشرف تبریک میگم به خلق فلسطین. انشاالله که در ایران در میدون آزادی، با خلق فلسطین، جشن پیروزی رو در میدون آزادی بگیریم».
سوگند مجاهدی او نیز گواه دیگری بر استواری او بود. آنگاه که فریاد زد:
«من ناصر حبشی، حاضر حاضر حاضر هیهات منا الذله هیهات منا الذله، هیهات منا الذله».
ناصر جزو مجاهدانی بود که برای نگاهداری اموال مجاهدین در اشرف ماند. او در تمام این دوران با سرزندگی، مسئولیتهای خود را انجام داد.
او در مصاحبهای در مورد سنتهای نوروزی مردم ایران در نوروز 92گفته بود:
«همونطور که میدونید، سیزدهبهدر یک سنتی هست که سالیان بین مردم ایران برگزار میشه و حکومتها و دیکتاتورها آمدند و رفتند ولی نتونستند این سنت رو از بین ببرند و مردم سالیان این سنت رو دارند برگزار میکنند. چرا؟ چون این یک سمبلیه که زشتیها، پلیدیها، خلاصه ناامیدیها، زنگارها رو کنار میزنه. و از اونور بجاش امید، عشق به آینده، سرزندگی، شادابی رو میاره». … «و مردم هم بهخاطر مخالفت با این آخوندها و چون بهخاطر اینکه امسال هم سال سینه و سال سرنگونیه این سنت رو با شکوهتر برگزار میکنند».
کلمات این مجاهد والا که یکی از قهرمانان ایستادگی در اشرف گلگون است، خود گواه شأن و مرتبت او و عزم استوار اوست: ناصر در رمضان امسال یعنی سال 92 و در شب شهادت مولای متقیان و امام مجاهدان علی علیهالسلام نوشت:
”این جانب مجاهد «لم یرتابوا» ناصر حبشی در شب قدر و شب شهادت امیرالمؤمنان علی (ع) چلچراغ بشارت و فدا یکبار دیگر تجدید عهد و پیمان با راهبران عقیدتیام که پرچمدار و ادامه دهنده راه و رسم علی (علی) هستند میکنم، و خدا را هزار مرتبه شکر و سپاس میگویم که در زیر پرچم راهبرانی همچون مسعود و مریم میرزمم؛ و چه افتخاری بالاتر از اینکه در این مسیر فدا و صداقت شهید و رستگار شوم. و البته در یگان 72 فدایی اشرف، و در خاک پاک اشرف شهید شوم. یا علی! در این کارزار سرنگونی میخواهم قدر خلق در زنجیر و قدر خودم را رقم بزنم پس من را در این مسیر ثابت قدم نگهدار و ایمانم را هر چه راسختر و بدون شکاف کن“.
اینک ناصر قهرمان، همان یاوری کننده شد. همان «ناصر» که به ندای هل من ناصر رهبر مقاومت پاسخ گفت. زندگی را رها کرد و به اشرف در محاصره پیوست، و فدایی اشرف شد تا پرچم مقاومت برای آزادی همچنان سرخ و در اهتزاز بر فراز برجهای مبارزه برای سرنگونی رژیم پلید ولایتفقیه برقرار بماند.
بی شک، هر ایرانی شریف و آزاده و هر عاشق ایران، اینک خون ناصر را بر سرخی پرچم ایران و در ستارهٴ آرم سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران میبیند و از این شهیدان والا و ایستادگان پرشکوهترین پایداریها، برای سرنگون کردن خامنهای و رهایی مردم ایران بپا میخیزد.
سلام بر ناصر حبشی قهرمان. روزی کهزاده شد و روزی که برای پیوستن به ارتش آزادی عزم کرد. و روزی که در اشرف گلگون، به خاک افتاد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر