پيشتازان راه آزادي

۲۳ اسفند ۱۳۹۳

مجاهد شهيد امير جواهري لنگرودي


مجاهد شهيد امير جواهري لنگرودي



امیر جواهری لنگرودی: به یاد قتلعام شدگان شهرم لنگرود
درضلع جنوب غربی گورستان عمومی شهرلنگرود وقبل ازرسیدن به آرامگاه‌های خانوادگی از راهی که وجود دارد، هشت گورنامشخص که با سیمان رویشان راپوشانده بودند به چشم می‌خورد. این گورها متعلق به قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی ۶۰ درزندان‌های ایران هستند که متاسفانه دربیشترشهرهای ایران می‌شود آن‌ها را یافت؛ چنانکه در عکس‌هایی که روز سوم شهریور۸۷ گرفته‌شده‌اندمی‌بینید،درماه‌های اخیرخانواده هادرلنگرود توانستند، نام فرزندان خود رابرسنگ کوچکی روی گورها قراردهند. اگرچه دقیقاًمشخص نیست که گورها از آن کیست، اما همین با استفاده ازتنها نشانی است که جلادان اسلامی به خانواده‌ها داده‌اند. قربانیان این گورها که غالباً ازاعضای سازمان مجاهدین ودیگرگروههاهستند، ازسمت شمال به جنوب عبارتند از: اسدالله اخوان اقدم، علی‌اکبرجعفری،علی شعبانی، محمد نجاتی، محمد صفری، سیدابولقاسم میرناطقی لنگرودی، یک گورهنوزنامشخص ومحمد رضا شریعتی. همچنین باید به این نکته توجه داشت که این افراد تنها قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی دردهه‌ی۶۰درلنگرود نیستند وتعداد نامشخصی اززندانیان قتل‌عام شده طی سال‌های ۱۳۶۰ و۱۳۶۷شمسی درلنگرود درگورهای گوناگونی درگورستان «وادی» پراکنده‌اند.




مجاهد شهيد امیر جواهری لنگرودی

امیر جواهری لنگرودی: به یاد قتلعام شدگان شهرم لنگرود
درضلع جنوب غربی گورستان عمومی شهرلنگرود وقبل ازرسیدن به آرامگاه‌های خانوادگی از راهی که وجود دارد، هشت گورنامشخص که با سیمان رویشان راپوشانده بودند به چشم می‌خورد. این گورها متعلق به قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی ۶۰ درزندان‌های ایران هستند که متاسفانه دربیشترشهرهای ایران می‌شود آن‌ها را یافت؛ چنانکه در عکس‌هایی که روز سوم شهریور۸۷ گرفته‌شده‌اندمی‌بینید،درماه‌های اخیرخانواده هادرلنگرود توانستند، نام فرزندان خود رابرسنگ کوچکی روی گورها قراردهند. اگرچه دقیقاًمشخص نیست که گورها از آن کیست، اما همین با استفاده ازتنها نشانی است که جلادان اسلامی به خانواده‌ها داده‌اند. قربانیان این گورها که غالباً ازاعضای سازمان مجاهدین ودیگرگروههاهستند، ازسمت شمال به جنوب عبارتند از: اسدالله اخوان اقدم، علی‌اکبرجعفری،علی شعبانی، محمد نجاتی، محمد صفری، سیدابولقاسم میرناطقی لنگرودی، یک گورهنوزنامشخص ومحمد رضا شریعتی. همچنین باید به این نکته توجه داشت که این افراد تنها قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی دردهه‌ی۶۰درلنگرود نیستند وتعداد نامشخصی اززندانیان قتل‌عام شده طی سال‌های ۱۳۶۰ و۱۳۶۷شمسی درلنگرود درگورهای گوناگونی درگورستان «وادی» پراکنده‌اند.

مجاهد شهید سیدمحمود حجتی




مجاهد شهید سیدمحمود حجتی
محل تولد: رشت
شغل - تحصيل: معلم
سن: 27
محل شهادت: فومن
زمان شهادت: 1360

گرامی باد خاطره مجاهدان شهید هرمز عابدی باخدا، سید محمود حجتی، ابراهیم (فخرالدین) ابراهیمی و علی الوند پور
 که روز 10مرداد 1360 در زندان پل عراق رشت توسط دژخیمان خمینی تیرباران شدند

 هرمز عابدی باخدا معلم بود و همراه او مدیر و ناظم مدرسه و یک مجاهد دیگرکه همگی هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند اعدام شدند. آنها در یک بیدادگاه نمایشی به مرگ محکوم شده و روز 10مرداد در زندان پل عراق رشت توسط دژخیمان خمینی بهشهادت رسیدند. آنها از اولین اعدامیهایی سال 1360 بودند که در 10مرداد اعدام شدند و پیکر پاکشان طی مراسم با شکوهی توسط مردم فومن و شفت تشییع و به خاک سپرده شد. روز 13مرداد1389، و صیت نامه و زندگینامه شهید هرمز عابدی با خدا همراه با تعدادی عکس شهید به هنگام آخرین وداع با او که همگی جزء همین مجموعه است، به سایت مجاهد رسیده که بدینوسیله به آگاهی عموم میرسد. یاد آن شهیدان گرامی و راهشان پررهرو باد.

۲۰ اسفند ۱۳۹۳

مجاهدان شهید عبدالله ومحمد سمیع زاده لاهیجی






مجاهد  شهید عبدالله سمیع زاده لاهیجی

محل تولد: لاهیجان

شغل - تحصيل: معلم

سن: 26

شهادت: 1362

محل شهادت: لاهیجان

آنها دو برادربودند، دو برادر دوقلو ؛ مجاهدان شهید محمد و عبدالله سمیع‌زاده، که هردو جان خود را 

فدای آزادی مردم ایران کردند.

 اما آن‌چه بیشتر از هر‌چیز این دو برادر قهرمان را به‌یکدیگر پیوند می‌داد، نه شباهتهای ظاهری و پیوندهای خونی، که اشتراکات آرمانی و منشهای انقلابی و مردمیشان بود. آنان در لاهیجان، شهر زادگاه و محل فعالیتشان، آن‌چنان به‌خصائل انقلابی آراسته بودند که نه تنها محبوب دوستان و آشنایان بودند، بلکه حتی دشمنان سوگند‌خورده‌شان را نیز به‌تحسین وامی‌داشتند
آنها فعالیتهای سیاسی خود را از زمان شاه آغاز کردند. محمد و عبدالله در ابتدای پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سپاه پاسداران لاهیجان بودند. عبدالله فرمانده و محمد معاون وی بود. اما بعداً به‌ماهیت ارتجاعی این ارگان سرکوب ضد مردمی پی‌برده و بلافاصله استعفا دادند و به‌جهاد سازندگی رفتند. در آن‌جا نیز عبدالله مسئول جهاد در لاهیجان و محمد به‌عنوان معاون وی مشغول به‌کار شدند. کار در جهاد سازندگی ارتجاع نیز یکی دو ماهی بیشتر به‌درازا نکشید. محمد و عبدالله به‌درستی ماهیت مرتجعان حاکم را تشخیص داده، از آن جا نیز بیرون می‌آیند. محمد و عبدالله سپس با انتشار اطلاعیه‌یی گسستن خود را از رژیم و پیوستنشان به‌مجاهدین را اعلام کردند. این اعلامیه، به‌دلیل حسن اشتهار آنان تأثیر بسیار زیادی روی مردم و حتی عناصر رژیم داشت و بازتاب گسترده‌یی یافت. بلافاصله پس از ورود آنان به‌تشکیلات مجاهدین در لاهیجان، راه برای ادامه و ارتقای مبارزه انقلابیشان باز شد. دراین یادواره ما مروری کوتاه به‌زندگی و شهادت محمد داریم که از شهدای آبان ماه است و یادواره مجاهد شهید عبدالله سمیع زاده را که در سال 62 به‌شهادت رسید.
 
مجاهد خلق محمد سمیع زاده 


که به‌پرکاری و سخت‌کوشی مشهور بود، در کلیه فعالیتهای مجاهدین، ازجمله کاندیداتوری برادر مسعود، با تمام وجود کار می‌کرد. دوستان محمد در گزارشهای خود ازجمله یادآوری کرده‌اند که چگونه او در جریان کاندیداتوری برادر مسعود برای انتخابات ریاست جمهوری لحظه‌یی آرام و قرار نداشت. درجریان این فعالیتها او کلیه امکانات را برای رهایی خلق به‌خدمت می‌گرفت و امکانات بسیاری را نیز برای سازمان فراهم می‌کرد.
فعالیتهای شبانه‌روزی محمد باعث شد که مورد بغض و کین شدید مرتجعان قرار گیرد. به‌همین علت مورد شناسایی مزدوران قرار گرفت و در اواخر سال 59 وی را دستگیرکردند. ابتدا او را به‌زندان چوکای بندر انزلی برده و مورد شکنجه قرار دادند. در دادگاه محمد به‌6 ماه زندان محکوم شد، اما پس از شروع مقاومت مسلحانه در 30خرداد60، او را از زندان رشت به‌لاهیجان منتقل کردند. در رشت محمد را به‌خاطر مواضعش دوباره دادگاهی کرده و به‌15 سال زندان محکوم کردند.
درزندان به‌خصوص پس از شهادت برادرش عبدالله در سال62، محمد نقش بسیار تعیین کننده‌یی در سازمان دادن مقاومت زندانیان مجاهد داشت. به‌همین دلیل نیز مزدوران به‌مناسبتهای مختلف او را از بند بیرون کشیده یا به‌انفرادی می‌بردند. در گزارش یکی از همزنجیرانش پیرامون فعالیتهای این مجاهد پاکباز آمده است:‌«تمام فرماندهان سپاه و اطلاعات لاهیجان او را می‌شناختند و نسبت ‌به اوحساس بودند. اما او به‌تنها چیزی که فکر می‌کرد ارتقای مقاومت در زندان بود. او با همه هواداران دستگیر شده نشست می‌گذاشت و تجربیاتش را در مورد بازجویی و دادگاه و‌...به آنها منتقل می‌کرد. در سالهای 61تا 65، که من با محمد بودم یک لحظه آرام و قرار نداشت. او توانسته بود شیوه‌های نویی برای کسب خبر پیدا کند و رابطه‌مان با بیرون از زندان را همواره حفظ کند.هم‌چنین برنامه‌های جمعی ورزش را به‌صورت یک برنامه واجب، وارد برنامه روزانه مان کرده بود که این مسأله در حفظ روحیه و ارتقای مقاومت همه‌مان بسیار مؤثر بود.محمد به‌راستی با تک تک سلولهایش به‌سازمان عشق می‌ورزید. او پس از شنیدن خبر انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، گفت: «با این انقلاب مجاهدین وارد مدار دیگری می‌شوند». هم‌چنین پس از شنیدن خبر تشکیل ارتش آزادیبخش برای همه ما توضیح داد که این امر چقدر به‌لحاظ استراتژیک تعیین‌کننده است». سرانجام محمد دلاور در آبان67 در جریان قتل عامهای زندانیان مجاهد در لاهیجان به‌دست مزدوران رژیم آخوندی به‌شهادت رسید.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد.

۱۹ اسفند ۱۳۹۳

مجاهد شهید حمیده محمدپور






مجاهد  شهید حمیده محمدپور
محل تولد: سارى
تاريخ تولد: 1342
شغل - تحصيل: متوسطه- خیاط
سابقه مبارزاتي : 10سال
سن: 25
شهادت: 1367

محل شهادت ونحوه شهادت : کرمانشاه-عمليات فروغ جاويدان

حمیده محمدپور  تاریخ تولد: 1342 محل تولد: ساری تحصیلات: متوسطه سابقهٌ مبارزاتی:10‌سال زندانی سیاسی: 3سال حمیده محمدپور هنگامی که دانش‌آموز بود با مطالعهٌ زندگینامهٌ فاطمه امینی شعله‌یی در وجودش افروخته شد و آرمان مجاهدین را برگزید. در تظاهرات مردم در جریان قیام ضدسلطنتی شرکت داشت. حمیده در دبیرستان فاطمهٌ امینی در ساری فعالیت می‌کرد. پس از آغاز مبارزه مسلحانه حمیده فعالانه وارد دور جدید مبارزه شد و در چند عملیات علیه مراکز سرکوب رژیم شرکت کرد. در دیماه61 توسط پاسداران دستگیر شد و سه سال در اسارت دژخیمان بود. انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین، عشق و ایمان را در وجود او فروزان‌تر و عزمش را در پیمودن مسیر انقلاب جزمتر کرد.
 قاطعانه تصمیم گرفت بر تضادها و موانعی که در پیش رو داشت غلبه کند و خود را به صفوف مقدم نبرد در قرارگاههای مجاهدین برساند.‌ «…‌‌مجاهدین فدا کردن را از رهبران عقیدتیشان مسعود و مریم آموخته‌اند. خدایا شکر که به من این آگاهی و مسئولیت را دادی تا بتوانم پای در راه مجاهدین گذاشته و امیدوارم که بتوانم تا آخر در این راه باقی بمانم و از این آزمایش الهی سرفراز بیرون بیایم».
 وصیت‌نامه ‌ـ‌ 25خرداد67 این سرفرازی را مجاهد دلیر حمیده محمدپور در عملیات بزرگ فروغ جاویدان، با رزم دلاورانه‌اش به اوج رساند و خود نیز به جاودانه‌فروغها پیوست. در آستانهٌ حرکت کاروان فروغ، خطاب به فرزند خردسالش نوشت: «…هر‌چه بیشتر تو را دوست دارم و به دوستی تو فکر می‌کنم بیشتر به این نتیجه می‌رسم که باید مبارزه کرد تا این خون‌آشام دوران را از بین برد تا گلهایی مثل تو بتوانند در فضایی سالم برویند…».

مجاهد شهید مهین قریشی






مجاهد شهید مهین قریشی

محل تولد: -

شغل - تحصيل: دانشجو

سن: 24

شهادت: 1367

محل شهادت: رشت

به یاد قهرمان سر به دار مهین قریشی

مهین در سال61 دستگيرشد.مجاهد شهيد مهين  اهل شمال و مادر یک فرزند بود. در اواخر سال66 وقتی که در اتاقهای دربسته بودیم، پاسداران می‌گفتند در حالی که در همان اتاقها بودیم، در اتاقها را باید خودمان باز بگذاریم. ما احتمال توطئه‌یی را می‌دادیم و تصمیم گرفتیم که به هر قیمت شده این کار را نکنیم. یکبار مزدوری به اتاق مهین مراجعه کرد و هر چه کرد تا او دراتاقش را باز بگذارد زیر بار نرفت.
پاسدار مزدور از فرط استیصال و خشم سر مهین را در میان دستانش گرفت و چند بار به شدت به دیوار کوبید. مهین در همین حال گفت :‌« این ماهیت شماست که با ما چنین برخوردی داشته باشید. اما تجربه کافی نیست؟ طی این چند سال چه چیزی به دست آورده‌اید؟». مهین در سال67 در زمرهٌ قهرمانان به دارآویخته قرار گرفت.