پيشتازان راه آزادي

۲۰ اسفند ۱۳۹۳

مجاهدان شهید عبدالله ومحمد سمیع زاده لاهیجی






مجاهد  شهید عبدالله سمیع زاده لاهیجی

محل تولد: لاهیجان

شغل - تحصيل: معلم

سن: 26

شهادت: 1362

محل شهادت: لاهیجان

آنها دو برادربودند، دو برادر دوقلو ؛ مجاهدان شهید محمد و عبدالله سمیع‌زاده، که هردو جان خود را 

فدای آزادی مردم ایران کردند.

 اما آن‌چه بیشتر از هر‌چیز این دو برادر قهرمان را به‌یکدیگر پیوند می‌داد، نه شباهتهای ظاهری و پیوندهای خونی، که اشتراکات آرمانی و منشهای انقلابی و مردمیشان بود. آنان در لاهیجان، شهر زادگاه و محل فعالیتشان، آن‌چنان به‌خصائل انقلابی آراسته بودند که نه تنها محبوب دوستان و آشنایان بودند، بلکه حتی دشمنان سوگند‌خورده‌شان را نیز به‌تحسین وامی‌داشتند
آنها فعالیتهای سیاسی خود را از زمان شاه آغاز کردند. محمد و عبدالله در ابتدای پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سپاه پاسداران لاهیجان بودند. عبدالله فرمانده و محمد معاون وی بود. اما بعداً به‌ماهیت ارتجاعی این ارگان سرکوب ضد مردمی پی‌برده و بلافاصله استعفا دادند و به‌جهاد سازندگی رفتند. در آن‌جا نیز عبدالله مسئول جهاد در لاهیجان و محمد به‌عنوان معاون وی مشغول به‌کار شدند. کار در جهاد سازندگی ارتجاع نیز یکی دو ماهی بیشتر به‌درازا نکشید. محمد و عبدالله به‌درستی ماهیت مرتجعان حاکم را تشخیص داده، از آن جا نیز بیرون می‌آیند. محمد و عبدالله سپس با انتشار اطلاعیه‌یی گسستن خود را از رژیم و پیوستنشان به‌مجاهدین را اعلام کردند. این اعلامیه، به‌دلیل حسن اشتهار آنان تأثیر بسیار زیادی روی مردم و حتی عناصر رژیم داشت و بازتاب گسترده‌یی یافت. بلافاصله پس از ورود آنان به‌تشکیلات مجاهدین در لاهیجان، راه برای ادامه و ارتقای مبارزه انقلابیشان باز شد. دراین یادواره ما مروری کوتاه به‌زندگی و شهادت محمد داریم که از شهدای آبان ماه است و یادواره مجاهد شهید عبدالله سمیع زاده را که در سال 62 به‌شهادت رسید.
 
مجاهد خلق محمد سمیع زاده 


که به‌پرکاری و سخت‌کوشی مشهور بود، در کلیه فعالیتهای مجاهدین، ازجمله کاندیداتوری برادر مسعود، با تمام وجود کار می‌کرد. دوستان محمد در گزارشهای خود ازجمله یادآوری کرده‌اند که چگونه او در جریان کاندیداتوری برادر مسعود برای انتخابات ریاست جمهوری لحظه‌یی آرام و قرار نداشت. درجریان این فعالیتها او کلیه امکانات را برای رهایی خلق به‌خدمت می‌گرفت و امکانات بسیاری را نیز برای سازمان فراهم می‌کرد.
فعالیتهای شبانه‌روزی محمد باعث شد که مورد بغض و کین شدید مرتجعان قرار گیرد. به‌همین علت مورد شناسایی مزدوران قرار گرفت و در اواخر سال 59 وی را دستگیرکردند. ابتدا او را به‌زندان چوکای بندر انزلی برده و مورد شکنجه قرار دادند. در دادگاه محمد به‌6 ماه زندان محکوم شد، اما پس از شروع مقاومت مسلحانه در 30خرداد60، او را از زندان رشت به‌لاهیجان منتقل کردند. در رشت محمد را به‌خاطر مواضعش دوباره دادگاهی کرده و به‌15 سال زندان محکوم کردند.
درزندان به‌خصوص پس از شهادت برادرش عبدالله در سال62، محمد نقش بسیار تعیین کننده‌یی در سازمان دادن مقاومت زندانیان مجاهد داشت. به‌همین دلیل نیز مزدوران به‌مناسبتهای مختلف او را از بند بیرون کشیده یا به‌انفرادی می‌بردند. در گزارش یکی از همزنجیرانش پیرامون فعالیتهای این مجاهد پاکباز آمده است:‌«تمام فرماندهان سپاه و اطلاعات لاهیجان او را می‌شناختند و نسبت ‌به اوحساس بودند. اما او به‌تنها چیزی که فکر می‌کرد ارتقای مقاومت در زندان بود. او با همه هواداران دستگیر شده نشست می‌گذاشت و تجربیاتش را در مورد بازجویی و دادگاه و‌...به آنها منتقل می‌کرد. در سالهای 61تا 65، که من با محمد بودم یک لحظه آرام و قرار نداشت. او توانسته بود شیوه‌های نویی برای کسب خبر پیدا کند و رابطه‌مان با بیرون از زندان را همواره حفظ کند.هم‌چنین برنامه‌های جمعی ورزش را به‌صورت یک برنامه واجب، وارد برنامه روزانه مان کرده بود که این مسأله در حفظ روحیه و ارتقای مقاومت همه‌مان بسیار مؤثر بود.محمد به‌راستی با تک تک سلولهایش به‌سازمان عشق می‌ورزید. او پس از شنیدن خبر انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، گفت: «با این انقلاب مجاهدین وارد مدار دیگری می‌شوند». هم‌چنین پس از شنیدن خبر تشکیل ارتش آزادیبخش برای همه ما توضیح داد که این امر چقدر به‌لحاظ استراتژیک تعیین‌کننده است». سرانجام محمد دلاور در آبان67 در جریان قتل عامهای زندانیان مجاهد در لاهیجان به‌دست مزدوران رژیم آخوندی به‌شهادت رسید.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر