پيشتازان راه آزادي

۱۱ فروردین ۱۳۹۷

مجاهد شهید قاسم ناطقی


مشخصات مجاهد شهید قاسم ناطقی
محل تولد: لنگرود
سن: 22
محل شهادت: رشت
زمان شهادت: 1367

مجاهد شهید قاسم ناطقی از نسل مجاهدين نوجوان بعد ازقيام ضد سلطنتی
قاسم ناطقی در سال 1345 درمحله راپشته لنگرود متولد شد. 12 ساله بود كه انقلاب ضد سلطنتی آغاز شد.
تعدادی از بستگان قاسم، سياسی بودند. از جمله دخترخاله او كه ازفعالين سياسی بود كه به هواداری از مجاهدين برخاسته بود.
قاسم مدت كوتاهی بعد از انقلاب، سركوب، بی عدالتی و فريب كاری را از عوامل حكومت جديد ديد.
در نتيجه كم كم با شناخت از مجاهدين واهداف وآمانشان، ازآنها حمايت نمود. 
مادر قاسم مي گفت:
«پسرم برغم سن كمی كه داشت اما به محل كانون هواداران مجاهدين لنگرود مراجعه می كرد و ازآنها درخواست نشريه مجاهد می كرد.«
او روزنامه را مي گرفت و به فروش می رساند، به اين ترتيب درمورد ماهيت رژيم وعملكردهايش روشنگری می كرد.
او هر روز شناخت بيشتری از مجاهدين پيدا می كرد و بيشتر متوجه می شد كه كه برخلاف رژيم، مجاهدين نيروی مبارزآزاديخواه هستند. 
مادر نيز برای او سرمشق بود. او نيزحامی مجاهدين بود.
ازسال 59، فالانژها به سركوب شديد هواداران مجاهدين و ديگر نيروهای سياسی ضد رژيم پرداختند.
قاسم يك بار در اين تهاجم چماقداران مضروب می شود اما برغم جثه كوچك خود، می تواند از زيردست وپای آنها بگريزد. او در سال 60 دستگير شد.
مدتی بعد مادرقاسم نيز دستگير شد و هر دو د رزندان لنگرود زندانی بودند.
مادرمی گفت:
«من درزندان لنگرود بودم علاوه بر من چند مادر و دختران زیادی بودند که توسط ‍‍پاسداران، کمیته چی ها و بسیجی ها دستگیر شده بودند. يك روز صبح ناگهان صدایی شنیدم، معلوم بود که یک زندانی را شکنجه می کردند.
دقت کردم دیدم که خیلی شبیه صدای قاسم است. بسیار برایم دردناک بود که قاسم 15 ساله اینطور زیرشکنجه باشد. چندین باراین موضوع اتفاق افتاد وهر بارشنیدن صدایی که شبیه صدای فرزندم بود بدتدین نوع شکنجه برایم بود.»
درسال 62 قاسم و تعدادی از دوستانش که در مقابل شكنجه ها و اذيت وآزارهای رژيم پايداری می كردند برای تبعيد به زندان اوين و از آنجا به زندان قزلحصار منتقل شدند.
اين مرحله ای بود كه قاسم بايد امتحان بيشتری درمقابل انواع شكنجه ها و تهديدها و رذالت های باند لاجوردی، حاج داوود رحمانی می داد.
قاسم با مجاهدين شهيد محمد رضا شريعتی، محمد رضا نيك فر، محمد صفری و... به قزلحصارتبعيد شده بود.
طرح داوود رحمانی رئيس زندان قزلحصار، درهم شكستن زندانيان سياسی بود.
او مكانهايی به نام خانه مسكونی، سلول های قبر و قيامت درست كرده بود كه زندانی را درحالت چمباتمه و بدون نور قرار مي داد. زنداني حق هيچگونه صحبت كردن نداشت.
هرموقع سراغ او مي آمدند و دست روی دوش او می گذاشتند حق داشت حرفی بزند آن هم آرام كه كنار دستی صدايش را نشنود.  همواره چشمهايش در شبانه روز بسته بود.
به اين ترتيب می خواست زندانيان سياسی را به جنون بكشاند و امكان هرگونه پايداری ومقاومت را از آنها سلب كند.
داوود رحمانی رئيس زندان قزلحصار، برغم فشارهای طاقت فرسايی كه آورده بود اما درنهايت شكست خورد و مقاومت بی امان زندانيان، دراشكال مختلف ادامه داشت. درسال 63 قاسم به همراه تعدادی از دوستانش به لنگرود برگردانده شدند. سرانجام قاسم بعد ازطی 3 سال ونيم، از زندان آزاد شد.
قاسم كه تنها آرزويش ادامه مبارزه با رژيم بود به همراه چند تن ازدوستاش تصميم به خروج ازكشور و پيوستن به مجاهدين گرفتند.
پس از خروج از لنگرود به تهران و سپس به كرمان رفته و در هتلی دركرمان اقامت گزيدند.
اما شب هنگام، پاسداران وارد هتل شده قاسم و دوستانش را دستگير كردند، ظاهرا از نقطه ای لورفته بودند كه متوجه نشده بودند.
روزی در زندان لاهيجان برای هواخوری رفتم از دور محمد رضا، قاسم ناطقی  و محمد صفری را ديدم به يكباره خشكم زد كه اينها آزاد شده بودند اينجا چه كار می كنند! بسيار غمگين شدم چون فهميدم كه دستگيری مجدد هستند.
در مدت 2سال بعد ازدستگيری مجدد ،پاسداران هرگز آنها را وارد بندهای ديگر زندان نكردند تا زندانيان ديگر درمعرض اطلاع از طرح شان برای پيوستن به مجاهدين قرارنگيرند.
قاسم و يارانش كه از دورانهای سياه لاجوردی در اوين وسپس در قزلحصار سرفراز بيرون آمده بودند ، با انگيزه فراوانی به مقاومت خود در زندان ادامه می دادند.
در تير ماه سال 67 قاسم وتعداد زيادی از زندانيان سياسی زندان لاهيجان را به زندان رشت منتقل كردند. اين موضوع بعد ازتفكيك زندانيان سياسی بود كه از بهمن 66 شروع شده بود. ازصبح روز 8 مرداد 67 زندانيان زندان رشت را، دسته دسته از بند خارج مي كردند. نيم ساعت بعد می گفتند وسايل اينها را بیرون بدهید.
ساعت 9.30 شب قاسم ناطقی، شهباز شهبازی، علی شهبازی علی قربان نژاد،حسین خداپرست، محمد صفری، محمد نجاتی راصدا كرده و از بند خارج كردند. این مجاهدین را همان شب برای حلق آويز كردنشان بردند.
به اين ترتيب خمينی فكر كرد كه صورت مسئله زندانيان سياسی را از روی ميزحكومت خود برداشته است.
او فكر مي كرد كه تهديد اصلي خود كه زندانيان سياسي مقاوم هستند و منبع انگيزه برای جامعه وجوانان هستند را برای هميشه مهار كرده است.
اما تاريخ نشان داد كه آنها در انگيزه نسل جديد جوانان بپاخاسته زنده گشتند.
درودهای بی‌پایان بر ستارگان نورافشان آسمان انقلاب ایران، شهیدان سرفراز 67
آری شهيدان قتل عام 67 در وجدان تاریخی ملت ایران، سوگند مجسم وفاداری به‌آزادی شدند، و تاریخ ایران را با اسطوره تسلیم‌ناپذیری خود، روشنایی و امید بخشیدند.

مریم رجوی: درود‌های بی‌پایان به ‌همه زندانیان قتل‌عام‌شده سال ۶۷ که از لحظه‌ای که در اتاق‌های بازجویی گفتند بر سر موضع خود علیه ولایت فقیه و برای آزادی ایستاده‌اند، تا همین امروز، نبرد و پیکارشان رژیم آخوندی را درهم‌ می‌کوبد. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱ نظر:

  1. اين سند افتخار تاریخ مبارزه مجاهدین خلق است نسل قیام چنین پشتوانه هایی دارد که باید به آن بنازد و آن را الگوی خود درمبارزه با رژیم پلید آخوندی بکند

    پاسخحذف