پيشتازان راه آزادي

۲۸ شهریور ۱۳۹۷

مجاهد شهید عباس افرازه


مشخصات مجاهد شهید عباس افرازه
محل تولد: آستانه اشرفيه
تحصیلات: ديپلم
سن: 27
محل شهادت: لاهیجان
تاریخ شهادت: 1367

عباس درسال 1342 در محله داخل آستانه اشرفيه، بدنيا آمد.
درسال 1361 به سربازى رفت، و دوسال دوران سربازى را بعنوان سربازسپاه سپرى كرد.
درسال 62 بعنوان سرباز وظيفه، به  نگهبانى از زندانيان سياسى زندان مالك اشتر لاهيجان به كار گمارده شد.
او مى خواست كه از انجام سربازى در سپاه سرباز زند و فراركند، اما برادرش بهمن از او خواست كه همانجا بماند.
بهمن گفت تو مي توانى از وضعيت زندانيان سياسى و تعداد آنها و اذيت وآزار و شكنجه و اعدام آنها  توسط پاسداران خبر پيدا كنى و به من بگويى كه عباس قبول كرد.
عباس بدليل جنايات سپاه پاسداران در سركوب مردم و جوانان و اعدام فرزندان دلير مردم نمى خواست در اين سيستم باشد.
او مى گفت كه هر چند بعنوان سربازآ نجا بودم اما مى گفتم كه به آنها مشروعيت مى دهم به همين دليل مى خواستم از آنجا خارج  شوم يا فراركنم، اما به احترام بهمن، قبول كردم بمانم.
عباس  پس از پايان دوره سربازى بطور فعال به هوادارى از مجاهدين پرداخت و در شهرهاى آستانه اشرفيه و لاهيجان به كارهاى افشاگرانه عليه رژيم پرداخت. عباس در فعاليتهاى تبليغى درسالهاى 63 و64 شركت فعال داشت.  
درسال 64، بهمن افرازه، برادر عباس دستگيرشد، دستگيرى بهمن خطر دستگيرى عباس را هم افزايش داد.
عباس از منطقه گيلان خارج شد و پس از مدتى در تهران اقامت گزيد و درسال 64 تصميم به خروج ازكشورو پيوستن به مجاهدين گرفت.
او همواره تلاش مى كرد كه به مجاهدين وصل شود، ودنبال كانالهاى مختلف براى تحقق اين هدف خود بود.
عباس در يكى از همين روزها در تهران كه براى وصل به سازمان تلاش مى كرد مورد شك پاسداران قرارگرفت و دستگيرشد.
او سپس به زندان اوين منتقل شد و در نهايت به زندان آستانه و سپس به زندان لاهيجان منتقل شد.
در بهمن سال 66 من عباس را در بند دو سپاه لاهيجان در زندان جديد كه مالك اشتر ناميده مى شد ديدم.
عباس ازدورانى برايم توضيح داد كه سربازسپاه بود و در محل هواخورى زندانيان سياسى به عنوان نگهبان بسر ميبرد.
او مى گفت من ترا بخوبى بخاطر مى آورم كه شما به هواخورى مى آمديد و شما را مى ديدم از روحيه شما و تلاش شما در برگزارى بازى فوتبال متعجب مى شدم.
پاسداران و بازجويان به ما مى گفتند كه خيلى مواظب اينها باشيد ممكن است كه فراركنند، ما همواره دو سلاح در محل نگهباني داشتيم يك سلاح كه در دست نگهبان بود، يك سلاح هم كه زاپاس بود و دركيوسك نگهبانى بود كه در هرشرايط كه نياز بود ازآن استفاده كنيم.
او در مورد برادرش بهمن مى گفت كه رژيم فكر مى كرد كه بهمن از زندان فراركرده و براى خروج از مرز به طرف جنوب ايران رفته است، به همين دليل عكس او را در خيلى جاها از جمله گلوگاههاى كه محل چك و بازرسى و خروج بوده پخش كرده بودند كه مورد شناسايى قرارگيرد.
اما آنها نمى دانستند كه بهمن در همين لاهيجان بوده است، و بين لاهيجان وآستانه اشرفيه تردد مى كرده است.
او در مدتی که از منطقه خارج نشده بود، مرتب به هواداران و دوستانى كه با او كارمى كردند سرمى زده اما رژيم فكر مي كرده كه بهمن ازمنطقه خارج شده است.
عباس همچنين مى گفت كه پاسداران در تاريكى شب حوالى ساعت 8 ، به منزل على آقا دليلى درمحله داخل آستانه رفته و او را صدا مى زنند، هنگامى كه على آقا از اتاق به ايوان خانه مى آيد او را ترور مى كنند ودر دم كشته مى شود.
پاسداران، على آقا را به كينه اينكه به بهمن كمك كرده در خانه اش به قتل رساندند.
عباس، با اينكه ديرتر به مجاهدين پيوسته بود اما هر روز اعتقاد بيشترى به مجاهدين و راه و رسمشان پيدا مي كرد.
او مى گفت كه فقط مجاهدين مى توانند از عهده اين رژيم برآيند وخوشحال بود كه بعد ازطى مراحل مختلف به مجاهدين پيوسته بود.
عباس 6 ماه بعد از انتقال از اوين به زندان لاهيجان درانفرادى بسرمى برد، و مورد شكنجه هاى بسيارى قرار گرفت.
بازجويان از عباس ارتباطات او را قبل ازرفتن به تهران درگيلان مى خواستند و او مى گفت كه من دراينجا كارى نداشتم به تهران رفتم كه كار پيدا كنم.
عباس بعد از رفتن به دادگاه به 10 سال زندان محكوم شد و 1.5 سال بود كه دوران محكوميت خود را مى گذارند.
در تاريخ بهمن 66  در زندان سپاه لاهيجان جابجايى هاى مختلف انجام شد، اين جابجايى در بندهاى مختلف صورت گرفت. انجام گسترده اين كار غيرطبيعى بود.
دستگاه اطلاعاتي و امنيتى زندان براساس معيارهايى بندها را از هم تفكيك كرده بودند از جمله قديمى و جديد بودن زندانيان سياسى، مدت محكوميت، اما همه اينها را به هم زدند.
آنها تركيب بندها را براساس معيارها‌ى جديدى شكل دادند كه هيچ حرفى سرآن نمى زدند و فقط بسرعت مي خواستند اين جابجايى انجام شود.
بعد از شكستهاى پي درپي رژيم در جنگ با عراق كه شيرازه سپاه سركوبگراو در جنگ به هم ريخت ، خمينى درتير67 جام زهر قطعنامه 598 راسركشيد.
دو يا سه روز بعد از پذيرش قطعنامه بخش بزرگى از زندانيان زندان لاهيجان به زندان رشت منتقل شدند.
با توجه به كم شدن تعداد زندانيان باقى مانده ، همه آنها را دريك بند جمع كردند.
در قتل عام زندانيان سياسي در سال 67 عباس، به همراه ديگر ياران خود درتابستان 67 درشهر رشت حلق آويزشد.
عباس، به ذلت تن نداد و در مقابل خواست دشمن به آرمان خود وفادار ماند.
عباس و يارانش به جوانان ايران و دختران و پسران ميهن اين پيام را داد كه بدست آوردن گوهرآزادى جز با فداكارى ميسرنيست.
بايد با تمام توان وسرمايه انسانى خود فداكرد واين ره شرافت و آزاده زيستن است. 
خونهاى مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمی‌ماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است.

مریم رجوی: سی‌امین سالگرد قتل‌عام سی هزار گل سرخ آزادی مردم ایران، روز سربلندی قیام‌کنندگان و هر ایرانی آزاده‌‌یی است که براندازی رژیم ولایت فقیه را اراده کرده است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱ نظر:

  1. مسعود رجوی و نهضت عاشورا
    بیشتر آشنا شویم
    https://massoud-rajavi-biography-life.blogspot.com/2018/09/blog-post_20.html

    پاسخحذف