مشخصات مجاهد شهید مهدی محمدنژاد لفمجانی
محل تولد: لاهیجان
تحصيل: دانشجو
سن: 20
محل شهادت: لاهیجان
زمان شهادت: 1360
با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi
در اين وبلاگ ميخواهيم شما را با زنان و مردانی آشنا كنيم كه تمام عشق و هستي خود را براي آزادي وطن شان بي دريغ نثار كردند. زنان و مرداني از خطه ي استان وشهرهاي زيباي گيلان و مازندران، سرزمين ميرزا كوچك خان جنگلي، سردار و دلاور جنگل. شهدايي که امروز شهروندان شهری خاموش اند و قربانیان جبر و ستم اين دنيا بودند ولي در یاد و خاطره حیاتی دیگر یافته اند. و الان در كنار ميرزا كوچك خان جنگلي آرميده اند.
مهدي محمد نژاد درسال 1338 درشهر لاهيجان بدنيا آمد ، تحصيلات مقدماتي تا ديپلم را درشهرزادگاهش به پايان رسانيد درسال 56 وارد دانشگاه شد.
پاسخحذفباتوجه به فضاي سياسي دانشگاه وارد فعاليت هاي سياسي شدودراعتراضات ضد شاه دردانشگاه شركت فعال داشت.
مهدي پس ازمدتي با مجاهدين آشنا شد وبصورت مخفي به همكاري با مجاهدين پرداخت
بردار بزرگتر او فريدون ازفعالين سياسي شهرلاهيجان بود، و مهدي ازطريق برادر بيشتربا مسيرمبارزه وسازمان مجاهدين آشنا شد .
دردوران قيام ضد سلطنتي ازفعالين ومسولين برگزاري تظاهرات عليه رژيم شاه بود
درراه اندازي تظاهرات همراه با ديگر فعالين سياسي شهر ،خانوداه هاي ايماني ،كوشالي، فعاليت پيگير داشت.
پس ازسرنگوني رژيم شاه درراه اندازي ستاد مجاهدين خلق درلاهيجان شركت فعال داشت و ازمسولين جنبش ملي مجاهدين در لاهيجان بود
مهدي درجذب جوانان به مجاهدين و آشنايي شان با آرمان مجاهدين نقش بسزايي داشت وروزانه دردفترانجمن با نيروهاي جديد وجوانان درشناخت ماهيت رژيم واهداف مجاهدين صحبت مي كرد.
خانواده محمد نژاد ازجمله فريدون ،مهدي، محمد از مسوليت شناخته شده مجاهدين درشهرلاهيجا ن بودند به همين دليل هميشه از طرف چماقداران وعناصر حزب جمهوري مورد تعرض ودستگير قرار داشتند.
عاقبت مهدي دراواسط خرداد ماه سال 1360 درمحله جيره سرلاهيجان محاصره ودستگيرشد.
پس ازدستگيري به مدت دوماه، ازپشت به مهدي دست بند زده بودند كه با توجه به موضع مسوليتش ازاو اطلاعات بگيرند اما مهدي لب فرو بست وبه آرمانش وفادار ماند
مهدي را دراواخرمرداد 60 درزندان سپاه لاهيجان دربند يك ديدم.
بسختي قابل شناسايي بود، تقريبا دو دستش كارنمي كرد .مي گفت احساس مي كنم كه هردوكتف من شكسته است، فقط درزمانهايي كه مي خواست نمازبخواند دست بندش را باز مي كردندو دربقيه ساعتهاي شبانه روز به دو دستش از پشت دست بند مي زدند.
درشهريور سال 60 ما ازطريق يك راديوي كوچك كه مخفيانه وارد زنداني كرده بوديم متوجه شديم كه برادر مهدي ،محمد محمد نژاد دردرگيري مسلحانه با پاسداران دررامسر به شهادت رسيد.
دقيقا هنگام پخش اين اخبار به چهره مهدي نگاه كردم كه واكنش او چيست؟
برايم بسيار تعجب آوربود كه يك نفراينقدربه مبارزه وآرمانش ايمان داشته باشد، هيچ غمي درچهره اش نديدم وهيچ چيزنگفت.
وجود مهدي درانگيزه بخشي به ديگرزندانيان بسيا رموثر بود، بخصوص كه ديگر مسولين مجاهدين دراين زمان هم درهمين زندان بودند ازجمله ،علاء كوشالي، عبدالله سميع زاده،رضا ماهبان .
زندانيان ماركسيست هم كه آنزمان درآن زندان بودند رابطه بسيار نزديكي با مهدي داشتند ومهدي بسيار درتنظيم رابطه با ديگران، روي آنها تاثير مي گذاشت.
مهدي درارتقاء مبارزه همه نفرات بند بسيارموثربود،با اينكه به بسياري اززندانيان مجاهد ،حكم آخوندي محارب داده بودند اما بچه ها بي توجه به اين موضوع روزانه به كارسياسي و تشكيلاتي دربند مي پرداختند كه مبارزه مجاهدين درزندان درفراز بلند بالايي ادامه پيدا كند.
سرانجام درتاريخ 9 مهر 1360 مهدي دليرو سرفراز، به همراه 15 مجاهد ديگر ازجمله كمال كوشالي، مسعود صابري ، حميد جاماسبي به جوخه اعدام سپرده شد.
باشد كه فداي آنها سرمشقي باشد براي رهروي راه وآرمان آنها، براي سرنگوني حكومت جنايتكار آخوندي ورهايي ميهن واستقرارآزادي ودموكراسي درايران زمين.